یگانه تکیه گاه

آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را
و دریایى غرق نمی کند "موسى" را

کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می سپارد
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش

دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
مکر زلیخا زندانیش می کند
اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند

از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد
نمی توانند
او که یگانه تکیه گاه من و توست پس
اعتماد کن به تدبیرش
دل بسپار به حکمتش وبه اوتوکل کن


 

دوست دارم مسافرشدن را

دوست دارم مسافرشدن را

باخیال تو،شاعرشدن را

لحظه های نفس گیرغربت

باتودرکوچه،عابرشدن را

شمع من باش،من دوست دارم

مثل پروانه،زائرشدن را

دوست دارم،خیالت بگیرد

ازمن افسرده خاطر شدن را

همسفرباش که بامن باتو

دوست دارم،مسافرشدن را

به پایان رسیدیم ....

به پایان رسیدیم...

اما...

نکردیم آغاز...

فروریخت پرها ...

نکردیم پرواز...