این روزها ...

این روزها

 نوازنده ی خوبی شده ام

دلم شور می زند

چشمانم تار

سر مشق های آب بابا


سر مشق های آب بابا، یادمان رفت !

رسم نوشتن با قلم ها، یادمان رفت !

گل کردن لبخند های هم کلاسی!

 با یک نگاه ساده حتی، یادمان رفت

 ترس از معلم، حل تمرین، پای تخته !

آن زنگ های بی کلک را، یادمان رفت !

راه فرار از مشق های توی خانه !

ای وای ننوشتیم آقا، یادمان رفت !

آنروز ها را آنقدر شوخی گرفتیم !

جدّیت تصمیم کبری، یادمان رفت !

شعر خدای مهربان را حفظ کردیم !

یادش بخیر، اما خدا را یادمان رفت !

در گوشمان خواندند رسم آدمّیت !

آنحرف ها را زود، اما، یادمان رفت!

فردا چه کاره میشوی؟ موضوع انشاء!

ساده نوشتیم آنقدر تا، یادمان رفت!

دیروز، تکلیف آب بابا بود و خط خورد!

تکلیف فردا، نان و بابا، یادمان رفت