+ نوشته شده در دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ ساعت 18:4 توسط احدکریمی
|
بچه خاک سپید سبلانم ،احدکریمی ام ؛ از انتهای جاده های سردِسرشارازپریشانی می آیم «مپرسید اهل کجایم ، به این جاده هابرمی خوردوبه این کفش های افتاده ازپای نیز». هنوزمتولدنشده ام ، دستهایم هنوز بوی خاک می دهد ودهانم هرروزبوی گناه تازه ! دراتاقکی ازدودسرفه میکنم اما ازنورنان دارم ودستهای قنوتم ازنفس خداوند مرطوب است .